مردان نبرد ـ پرویز بهرامی
|
||
خاطرات فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدّس، نوشتهی پرویز بهرامی |
فروردین ۱۳۶۲ ـ در حال اعزام به جبهه
« بسيج، مدرسه عشق »
بمناسبت هفته بسیج ۱۳۸۴
........................................
«در اين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجي ام» حضرت امام خميني(ره)
نویسنده: پرویز بهرامی ـ آذرماه ۸۴
بسيج بهترين مدافع اسلام و انقلاب است و بسيجي دوست داشتنيترين سرباز وطن و اسلام. پر خروش است مثل اروند رود، پر غرور است مثل بازي دراز. خوش منظره است مثل دشت عبّاس، پيچيده است مثل تنگه چزابه و لطيف است مثل مخمل گل سرخ. صلابتش همچو كوه ميماند و صفا و صميميّتش زُلال چشمههاي كوهستان را. فاتح بلندترين قلّههاي ايثار است، رفيعترين قلّههاي جهان در برابر راست قامتي او سر تعظيم فرود ميآورند. هواي چشمانش به خاطر خدا باراني است و لبخندش به اندازه يك دفترچه خاطرات حرف ميزند.
مگر نه اين است كه آن پير فقيد جماران بر بازوانش بوسه زد و بر اين بوسه افتخار كرد.
او از تمام علايق مادي و دنيوي دل بريده است. تكيه گاه او فقط خداوند است كه نه براي ماديات و پست و مقام، بلكه تنها به خداي خويش ميبالد.
بسيج يعني عشق ورزيدن، يعني دوست داشتن، يعني صفا و صميميّت، يعني ايثار، گذشت، شهادت و مردانگي.
بسيج خواب راحت را از ديدگان ابرقدرتها و دشمنان اسلام، انقلاب و اين مرز و بوم ربوده است و امروز آنها حساب جداگانهاي براي محو عنصر بسيج باز كردهاند.
او همچو صاعقه بر دشمن ميتازد، شهادت و شكست ظاهري، هر دو براي او يكي است؛ چرا كه فقط براي انجام تكليف شرعي و اطاعت از ولي امر مسلمين جهان حضرت آيت ا.. العظمي خامنهاي مُدظلّه العالي انجام وظيفه مينمايد.
بسيج مدرسه عشق است، عشق به لقاء ا... و بسيجي دانش آموختهی اين مدرسه و مكتب سرخ حسين(ع) است.
و چه خوب توصيف كرد امام عزيز، بسيج را: «بسيج مدرسه عشق شاهدان و شهيدان گمناميست كه پيروانش بر گل دستههاي رفيع آن اذان شهادت و رشادت سر دادهاند.» بسيج سلاحش ايمان و منطقش «عدالت» است.
صفاي باطنش هر كسي را مجذوب خود ميسازد ولي در ميدان كارزار لرزه بر اندام خصم ميافكند.
بسيجي ديده بيدار عشق است، بسيجي پير ميدان دار عشق است
بسيج را آرميدگان در اروند رود معنا بخشيدهاند، بسيج را خفتگان در دشتهاي تفتيده جنوب معرفي كردهاند. هنوز عطر خوش حضورش از لابلاي سنگرها و خاكريزهاي عرصه نبرد به مشام ميرسد. رد پايش را ميتواني در خرمشهر، شلمچه، طلائيه و ارتفاعات حاج عمران، دالاهو، گامو، بالامبو و ماوت بيابي.
دشتهاي سوزان خوزستان و قلّههاي سر به فلك كشيده كردستان دفتريست كه نام اين حماسهسازان مظلوم و بينام و نشان را كه در گمنامي و بينشاني، نام و نشان گرفتهاند ثبت و هرگز از خود دور نخواهد ساخت. چرا كه اين مظلومان كشور براي آسايش و امنيت امروزين ما، در برابر گلولههاي دشمن سينه سپر كرده و در اين راه از هيچ تلاشي دريغ نورزيدند.
و سخن آخر اينكه امروز نيز، بسيجي ملعبه هيچ گروه و جناح خاصّ سياسي نيست و همواره پيروي از منويّات و فرامين راهگشاي مقام معظّم رهبري را بر خود فرض ميداند.
ديروز بسيجي عمل به تكليف شرعي و انساني خود را حضور در پشت سنگرهاي جبهههاي جنگ ميديد و امروز نيز، ضمن تأكيد بر حفظ و حراست از همة ارزشها و دستاوردهاي انقلاب، حقّ مُسلّم قانوني و مشروع ملّت ايران در فنآوري صُلح آميز انرژي هستهاي و همچنين ايستادگي در برابر توطئهها و زياده طلبيهاي قدرتهاي غربي به سر كردگي شيطان بزرگ «آمريكا» را از اهمّ وظايف شرعي و قانوني خود دانسته و اعلام ميكند تحت هيچ شرايطي تسليم سلطهی باجخواهانهی قدرتهاي استعماري و استكباري نخواهد شد و همچون گذشته، براي دفاع از حقوق مُسلّم هموطنان خود، مقاوم و استوار در صحنه باقي خواهد ماند.
و چه بهتر كه سخن گُهربار بزرگ بسيجي انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) را هميشه و در همه جا آويزه گوش قرار دهيم:
« اگر بر كشوري نواي دلنشين تفكّر بسيجي طنين انداز شود چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد و الّا هر لحظه بايد منتظر حادثه ماند. » پرویز بهرامی ـ آذر ماه 1384
![]() |