مردان نبرد ـ پرویز بهرامی
|
||
خاطرات فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدّس، نوشتهی پرویز بهرامی |
سعید حاجیخانی(۱)
« در چند قدمي سنگرهاي دشمن »
راوی خاطره: سعید حاجیخانی(۱)
بر گرفته از کتاب مردان نبرد. نوشتهی پرویز بهرامی
...در اهواز بعنوان مسؤول سمعي و بصري قرارگاه خاتم النبياء(ص) مشغول فعاليّت بودم؛ البته دركنار اين مسؤوليّت به همراه چند تن از رزمندگان ديگر به فيلمبرداري، عكاسي و خبرنگاري صحنه هاي جنگ نيز مي پرداختيم.
آنروزها سردار مزيناني مسؤول وقت تبليغات جبهه و جنگ بودند كه با مراجعه به واحد سمعي و بصري خبر شهادت دو سردار بزرگ جنگ « حسن باقري[2] و مجيد بقايي » را به ما دادند. ايشان با اشاره به مسؤوليّت و ويژگيهاي اخلاقي اين دو سردار عزيز ، دقايقي برايمان صحبت كرده و سپس فرمود: « برادر رضايي[3] دستور داده اند دو اكيپ فيلمبرداري آماده شوند تا به اتّفاق برادران اطلاعات و عمليات قرارگاه جهت شناسايي و فيلمبرداري از مواضع دشمن به منطقه ي فكّه عزيمت كنند...».
حسب الامر، چند نفر از ما خود را براي اين مأموريت مهيا كرده و پس از مجهّز ساختن خود به امكانات فنّي عكاسي و فيلمبرداري، به همراه برادران گروه شناسايي به منطقه ي « فكّه » اعزام شديم.
عبور از خط مقدم نيروهاي خودي، مستلزم سير مراحلي بود كه بايد آنرا طي ميكرديم. پس از انجام اين سير مراحل، آرام آرام با رعايت مسائل تاكتيكي و نظامي به سمت دشمن حركت كرديم.
منطقه براي من و ديگر اعضاء گروه فيلمبرداري كاملاً نا آشنا بود ولي بچّه هاي اطلاعات و عمليات، بواسطهي شناسائيهاي قبلي خود، با محل آشنا بودند.
براي نزديك شدن به مواضع و استحكامات دشمن، به ناچار بايد كانالهاي تنگ و باريك، سيم خادار، ميادين مين، سيستمهاي هشدار دهنده و ساير موانع فيزيكي را پشت سر مي گذاشتيم. روز طاقت فرسا، دشتي تفتيده و فضايي آكنده از سيم خادار، مين و... را در پيش رو داشتيم.
در زير ديد مستقيم دشمن، عبور از اين موانع، بخصوص كانالهاي تنگ و باريك، آنهم بصورت خميده و پا مرغي، كاري بسيار سخت و دشوار بود، كوچكترين اشتباه براي لو رفتن موضوع و از بين رفتن بچّه ها كافي بود. واقعاً لحظات پُر اضطراب يا بهتر بگوييم لحظات مرگ و زندگي را تجربه مي كرديم. ولي به هر تقدير همهي موانع را پشت سر گذاشته و بالأخره به 20 الي 30 متري مواضع و سنگرهاي دشمن نزديك شديم تا آنجاييكه با چشم غير مسلّح، كاملاً قابل رؤيت و شناسايي بودند.
صداي آنها را نيز به وضوح مي شنيديم. خاطرم هست در آن لحظه يكي از نيروهاي عراقي در بيرون سنگر، به پهلو خوابيده بود و راديوي كوچكي نيز در دست داشت كه به آهنگهاي عربي گوش ميداد.
بچّههاي اطلاعات و عمليات، دست بكار شده و مأموريت خودشان را شروع كردند. ما هم با راهنمايي آنان از مواضع دشمن شروع به عكسبرداري و فيلمبرداري نموديم. براي من خاطرهاي عجيب و فراموش نشدني بود. چون تا اين اندازه به نيروهاي دشمن نزديك بوديم و به لطف خدا، آنها غافل از حضور ما.
پس از اتمام مأموريت شناسايي و فيلمبرداري، محل مورد نظر را به قصد بازگشت به موقعيّت و مواضع نيروهاي خودي ترك كرديم. امّا در مسير بازگشت، چيزي كه به آن پي نبرديم باعث شد تا نيروهاي دشمن با سلاحهاي مختلف به اطراف ما تيراندازي كنند. تيرها زوزه كشان از بغل گوشهايمان رد مي شدند و... ليكن خوشبختانه خواست خدا بود تا بدون اينكه آسيبي به ما برسد بتوانيم خود را از معركه دور و جان سالم به در بريم.
سرانجام گزارش شناسايي را بهمراه عكسها و تصاوير ويدئويي به قرارگاه رسانديم. در اتاق عمليات، برادران: رضايي و صيّاد شيرازي[4] با مطالعه و تجزيه و تحليل گزارشات و تصاوير عكاسي و ويدئويي، موقعيّت و امكانات دشمن را براي اجراي عمليات والفجر مقدماتي و ديگر عملياتهاي آينده ارزيابي نمودند.
وقتي كه به فيلم نگاه ميكرديم برادر صيّاد شيرازي با دقّت نظر در تصاوير گرفته شده، به موارد مهمّ و حساسي اشاره كرد و از من خواست تا در فيلمبرداريهاي آينده از مواضع دشمن، به اين نكات دقّت بيشتري داشته باشم.
در پايان كار، اين دو سردار عزيز، همهي برادران ذيربط را نسبت به حفظ اسرار و اطلاعات و آنچه كه در شناسايي و فيلمبرداري شاهد آن بوده اند توجيه و بمنظور حفظ مسائل امنيتي، توصيههاي كارشناسي و لازم را ارائه نمودند.
۱) سعيد حاجي خاني متولّد 1342 (تهران) از عكّاسان و تصويرگران با تجربه اي ميباشد كه از اوان نوجواني، فعاليت خود را در اين حرفه آغاز نموده است. استعداد و فعاليتهاي هنري او بيشتر در دوران جبهه و جنگ متبلور گشت، بطوريكه اكنون بيش از يكهزار قطعه عكس و پوستر و چندين نوار ويدوئويي ارزشمند و ماندگار دفاع مقدّس، حاصل كار او به شمار ميآيد.
۲) سردار شهيد غلامحسين افشردي فرمانده قرارگاه كربلا و جانشين وقت يگان زميني سپاه كه به لحاظ فعاليتهاي اطلاعاتي با نام مستعار «حسن باقري» در بين رزمندگان شناخته ميشد در نُهم بهمن ماه سال 1361 در شمال فكّه بهمراه همرزم خود سردار شهيد دكتر مجيد بقايي فرمانده قواي يكم قرارگاه كربلا در حين شناسايي منطقه عملياتي والفجر مقدماتي به فيض عُظماي شهادت نائل ميآيند. «روزنامه جمهوري اسلامي ـ 12 بهمن 1372 ـ صفحه 12»
۳) سردار سر لشكر پاسدار دكتر محسن رضايي فرمانده وقت كُل وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي.
۴) امير سپهبد علي صياد شيرازي متولّد 1323 شهرستان درگز خراسان، جانشين ستاد كُل نيروهاي مسلّح جمهوري اسلامي ايران و فرمانده وقت نيروي زميني ارتش ج.ا.ا در بامداد 21 فروردين ماه سال 1378 در حال خروج از منزل توسط عوامل گروهك تروريستي منافقين در تهران به شهادت رسيد. در تشييع جنازه شهيد صياد شيرازي، رهبر فرزانه انقلاب حضرت آيت الله خامنهاي مدظلّه العالي بر تابوت اين شهيد عزيز بوسه زدند كه اين بوسه نشان از اخلاص و فداركاري اين امير سرافراز ارتش داشت.
![]() |