مردان نبرد ـ پرویز بهرامی
|
||
خاطرات فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدّس، نوشتهی پرویز بهرامی |
هنگامي كه شيپور جنگ نواخته ميشود شناختن مرد از نا مرد آسان ميشود، پس اي شيپورچي بنـــواز!
سردار شهيد دكتر مصطفي چمران
... خيلي متأسف هستم از اينكه از دوستان شهيدم تا به امروز عقب ماندم و واقعاً صحنه هايي كه امروز نمايش دادند از شهيد خرّازي ، شهيد باكري ، شهيد همّت ، شهيد زين الدين و... حكايت از واماندگي بنده است از دوستان خوشبخت و سرافراز. و يقين دارم كه امروز هم حسين ، مهدي و همّت و همة شهيدان ناظر بر اين جلسه هستند ، چرا كه نيروي زميني سپاه مهد شهدا است... امروز كه بنده افتخار پيدا كردم تا اين امانت (فرماندهي نيروي زميني سپاه) را در دست بگيرم ، نيروي زميني را به خوبي مي شناسم و از خداي متعال درخواست كردم و در اين مجلس هم درخواست مي كنم كه خدايا ! به من توفيق بده وقتي كه از اين دنيا مي روم بتوانم در روي دوستان شهيدم سرم را بلند كنم و بگويم « ما تا آخر ايستاديم » و براي كار دفاع در سپاه هيچ كوتاهي نكرديم...
بخشي از سخنان آسماني سردار شهيد حاج احمد كاظمي
در مراسم معارفه فرماندهي نيروي زميني
( چند ماه قبل از شهادت )
![]() |